هر کس ادعا کند که به انتهای دانش رسیده است، نهایت نادانی خود را آشکار ساخته است . [امام علی علیه السلام]
بال سبز انتظار (السلام علیکم یا مهدی فاطمه عج الله)
درباره



بال سبز انتظار (السلام علیکم یا مهدی فاطمه عج الله)


محمد
دانشجوی دکتری رشته تربیت بدنی گرایش رفتار حرکتی رشته ورزشی کشتی علاقمند به کار اعتقادی-فرهنگی به خصوص در حوزه اقامه و احیای امر به معروف، نماز و عفاف و حجاب
لینک‌های روزانه
آرشیو یادداشت‌ها

شهید مطهری در مسئله حجاب می‏نویسد: «وقتی زن پوشیده و سنگین از خانه بیرون رود و جانب عفاف و پاکدامنی را رعایت کند افراد فاسد و مزاحم جرأت نمی‏کنند متعرّض آنها شوند».

حجاب در آیین اسلام

بدون شک، پوشش زن در برابر مردان بیگانه، یکی از ضروریات دین اسلام است. قرآن کریم می‏فرماید: «و به بانوان باایمان بگو چشم‏های خود را فروپوشند و عورت‏های خود را از نگاه دیگران پوشیده نگاه دارند و زینت‏های خود را، جز آن مقداری که ظاهر است، آشکار نسازند و روسری‏های خودرا بر سینه خود افکنند و زینت‏های خود را آشکار نسازند؛ مگر برای شوهرانشان، پدرانشان، پدر شوهرانشان، پسرانشان، پسران همسرانشان، برادرانشان، پسر برادرانشان، پسر خواهرانشان، زنان هم‏کیششان، کنیزانشان و مردان سفیهی که تمایلی به زنان ندارند و کودکانی که از امور جنسی بی‏اطلاعند و پاهای خود را بر زمین نکوبند تا زینت‏های پنهانشان آشکار شود و همگی به سوی خداوند توبه کنید ای موءمنان؛ باشد که رستگار شوید».افزون بر آن، در آیات دیگر، پوشیدگی کامل اندام،نیک و شایسته، با وقار و بدور از تحریک سخن گفتن و دوری از آرایش‏های جاهلیت نخستین،توصیه شده است. در روایات نیز پوشیدن جامه بدن‏نما و نازک نزد نامحرم ، آرایش و استعمال عطر در خارج از خانه ، اختلاط فساد برانگیز زن و مرد ، دست دادن و مصافحه با نامحرم و تشبه به جنس مخالف منع شده است و مردان با غیرت، به هدایت و کنترل همسر و دختران، عفّت نسبت به زنان مردم و دوری از چشم‏چرانی توصیه شده‏اند. پس معلوم شد که تفاوت اساسی حجاب اسلامی با حجاب ادیان گذشته، در این است که اسلام وجوب پوشش زنان را متناسب با شئونات انسان، با تعدیل و نظم مناسب و به دور از افراط و تفریط، سهل‏انگاری مضرّ یا سخت‏گیری بی‏مورد به جامعه بشری ارزانی داشته است. حجاب اسلامی همچون حجاب مورد توصیه پاپ‏ها، به معنای حبس زن در خانه یا پرده‏نشینی و دوری از شرکت در مسایل اجتماعی نیست؛ بلکه بدین معناست که زن در معاشرت خود با مردان بیگانه، موی سر و اندام خویش را بپوشاند و به جلوه‏گری و خودنمایی نپردازد تا در جامعه، غریزه آتشین جنسی تحریک نگردد؛ بلکه در محیط خانواده، این غریزه به صورت صحیح ارضا گردد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد 92/4/24:: 4:57 صبح     |     () نظر

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم
کشف حجاب امروز به شیوه ی رضاخانی نیست
در آستانه روز عفاف و حجاب قرار داریم و متاسفانه مثل همیشه از کنار این مناسبت نیز، مانند هر مناسبت دیگری براحتی خواهیم گذشت.
شاید اولین کاری که برای توجه به این روز مهم بتوان انجام داد این باشد که حداقل با مطالعه کردن، بدانیم عنوان این روز از چه تاریخی و به چه مناسبتی گذاشته شده است.
با دانستن گوشه ای از تاریخ، مخصوصاً در رابطه با نحوه ی کشف حجاب و اسناد و مدارکی که نشان دهنده ی اوج ننگین بودن فاجعه است، انگیزه مان در رفع و ریشه کنی این بیماری دامنه دار(بی حجابی) بیشتر شده وإن شا ءالله تلاشی مضاعف خواهیم داشت.
وسپس به دنبال این باشیم که ریشه بی حجابی را بیابیم؛ هرچند ریشه ی بی حجابی از همان ابتدا پیدا بود، اما همیشه نوعی توجیه پشت آن خوابیده است.
امروزه در اجتماع ما اگر از افراد بی حجاب در مورد علت بی حجابی آن ها بپرسیم به این نتایج خواهیم رسید؛
برخی افراد بر این باورند که نوع پوشش آن ها اصلا بی حجابی تلقی نمی گردد، به عبارت دیگر این نوع پوشش در جامعه عادی است و مردان با دیدن آن وضعیت دچار فساد نمی شوند. این گونه افراد معمولا ظاهری آراسته دارند با کمی آرایش و البته بدون چادر، که برای خالی نبودن عریضه چند تار از موهایشان هم نمایان است. این دسته، قشر به ظاهر روشن فکر جامعه را تشکیل می دهند.
برخی دیگر بر این عقیده اند که حجاب به نوعی برای انجام فعالیت های اجتماعی شان دست و پا گیر است که این عقیده نه تنها در افراد بی حجاب، بلکه در باور گروهی از خانم های باحجاب ما نیز وجود دارد.
برخی از افراد جامعه که عده ی اندکی را به خود اختصاص می دهند، با استناد به این مسئله که چهره ی آن ها زیبایی خاصی ندارد و نگاه مردان را به سمت خود جلب نمی کند، اصل زن بودن خود را نادیده گرفته و بدون دغدغه ی ترویج گناه با هر وضعیتی در جامعه حضور پیدا می کنند.
گروهی دیگر هم به طور کلی موازین اسلام را قبول ندارند و در اصل، خواستار آزادی مطلق اند که به لطف تمدن غرب گرای امروز و عدم حتی کوچک ترین ممنوعیتی از طرف هیچ ارگان خاصی، به خواسته شان رسیده اند و در حال حاضر نارضایتی خاصی از وضعیت جامعه ندارند.
البته وقتی موج بی حجابی در جامعه می افتد به این معنی نیست که تک تک افراد انگیزه بی دینی دارند، بلکه موج به رقابت کشیدن که بین افراد افتاد، به رقابت در می افتند. هریک می خواهند بگویند که من از دیگری کمتر نیستم و در برخی ازآنان هیچ انگیزه ای جز جوگیری نیست.
اما مشکل اصلی، توجیه کردن این افراد است که چگونه صورت گیرد.
همه ی افراد جامعه با هر اندیشه و فکری که باشند، مطمئنا اگر دین اسلام با تمام ابعاد زیبایش برایشان روشن گردد، باز به فطرت خود باز خواهند گشت؛
هر چند که عده ی معدودی از این افراد را می توان اطلاع رسانی کرد، و کم اند افرادی که هنگام استفاده از رسانه ی مجازی به سایت های عفاف و حجاب سر بزنند.
با توجه به روندی که جامعه در پیش گرفته است، خواهیم دریافت که شاید در زمان رضاخان با زور چادر و حجاب را از زنان ما گرفتند؛ اما امروز دشمن شگرد دیگری را به کار گرفته، و آن این که حجاب را به وسیله ی خود باحجاب ها از سر آنان برداشته است.
شاید جای سوال باشد که چگونه این امر ممکن است؟!
به فرموده ی حجة السلام و المسلمین فخریان اگر کسی مسئله ای را باور داشته باشد ممکن است بتوان او را وادار به انجام و یا پذیرش آن مسئله کرد؛ اما اگر کسی، چیزی و یا امری را باور نداشته باشد به عبارت دیگر اعتقادش نسبت به آن مسئله صورت مخالف داشته باشد. در این صورت است که به هیچ عنوان نمی توان او را وادار به پذیرش و اطاعت کرد.
جنگ نرم امروز این مسئله را خوب دریافته و با همین شگرد اهدافش را به آرامی، اما در عین حال خیلی محکم به پیش می برد. دشمن ابتدا اعتقادات جوانان ما را نسبت به باورهای دینی به خصوص عفاف و حجاب سست و در واقع تخریب کرده و سپس به جوان این اجازه را می دهد تا خود درمورد روند زندگی اش تصمیم بگیرد. بزرگترین ابزار غرب برای رسیدن به این اهداف، استفاده از ماهواره و اینترنت است زیرا به این وسیله هر چه را که بخواهد می تواند به کانون خانواده و به تبع آن به جامعه وارد کند.
ایشان می فرماید ما نیز برای مقابله با جنگ نرم امروز ابتدا باید آن را باور داشته باشیم و سپس با شناخت ابزار دشمن، مقابله به مثل کنیم؛ یعنی باور و اعتقاد جوان را دوباره به سمت فطرتش باز گردانیم، که این راه حل، عملی، اما نیازمند مدت زمانی طولانی است. پس باید علاوه بر احیای باورهای دینی در تفکر جوانان به دنبال راه حل های کوتاه مدت نیز باشیم.
هدف از ذکر این مسئله، بی فایده بودن ترویج مطالب عفاف و حجاب نیست، بلکه هدف، قانع نبودن و بسنده نکردن به این راه حل هاست.
امروزه از طرف مخالفان این امر ضروری (حجاب) شبهات فراوانی روانه ی ذهن و فکر مردم و مخصوصا جوانان ما می شود؛ از جمله این که چرا اسلام تنها به زنان می گوید حجاب داشته باشند و به مردان در مورد حجاب تذکر نمی دهد.این مسئله بوی تبعیض و مرد سالار بودن احکام اسلام را به همراه دارد.
حتی برخی می گویند چرا زن باید این همه به خود زحمت بدهد و خود را بپوشاند؛ چرا مردان جلوی نگاه های حرام خود را نمی گیرند تا زنان این قدر متحمل بار سنگین پوشش! نشوند.
شهید مطهری پاسخ این گونه شبهات را در کتاب مسئله ی حجاب خود به خوبی روشن ساخته است؛
از نظر استاد شهید، اسلام احکام خود را به لحاظ حقائق تبیین فرموده است. اسلام اول غرایز موجود در زن و مرد را به خوبی بررسی می کند و سپس بر اساس آن ها احکامش را جاری می سازد؛
زن همیشه می خواهد مطلوب و معشوق مرد باشد. تمایل به جلوه گری ها، دلبری ها و خود نمایی ها همه برای جلب نظر مرد است و این حس در مردان وجود ندارد و از طرف دیگر قدرت لذت از طریق نگاه در مردان خیلی بیشتر از زنان است.
البته وجود این غرایز در زن و مرد لازمه ی زندگی و حتی به تکامل رسیدن آن هاست؛ اما تنها و تنها در حریمی که برایشان مشخص شده یعنی بین زن و شوهر، پس نمی توان به وجود این غرایز اشکال کرد.
به هر حال اسلام به قدرت شگرف این غرایز آتشین توجه کامل کرده و تدابیری هم برای تعدیل و رام کردن آن ها اندیشیده است. در این زمینه هم برای مردان و هم برای زنان تکلیف معیین فرموده است. یک وظیفه ی مشترک که برای زن و مرد هردو مقررشده، مربوط به نگاه کردن است که زن و مرد نباید به یکدیگر خیره شوند و یک وظیفه هم خاص زنان مقرر کرده و آن این که بدن خود را از مردان بیگانه پوشیده دارند و در اجتماع به جلوه گری و خود نمایی نپردازند.
تنها در قالب این احکام است که انسان به هدف واقعی اش (که برای آن به این دنیا آمده) می رسد، زیرا که در صورت مراعات نکردن احکام، هیچ مردی از تصاحب زیبا رویان و هیچ زنی از متوجه کردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هیچ دلی از هوس سیر نمی شود. بر خلاف نظر غربی ها و غرب زده ها که عقیده دارند زنان و مردان باید در نگاه و جلوه گری آزاد باشند تا این وضعیت برای آنان عادی جلوه کند و به عبارت دیگر اشباع گردند.
شهید مطهری این مطلب را نیز به زیبایی بیان می کنند که انسان به چیزی حرص می ورزد که هم از آن ممنوع شود و هم به سوی آن تحریک شود؛ به اصطلاح تمنای چیزی را در شخصی بیدار کنند و آن گاه او را ممنوع سازند. اما اگر امری اصلاً عرضه نشود و یا کم تر عرضه شود، حرص و ولع هم نسبت به آن کم تر خواهد شد.
اما به طور کلی اگر انسان و مخصوصا شخصیت واقعی زن به او نمایانده شود و زن به خود از جنبه ی زن بودن نه ابزار دست دیگران شدن، بنگرد؛ مطمئنا خیلی راحت تر حجاب و عفاف را خواهد پذیرفت و این نیازمند تدبیری جدی تر چه از طرف آحاد افراد جامعه و چه از طرف مسئولین می باشد.
نمی توان تنها به نوشته ها و مطالب عفاف و حجاب قانع بود, زیرا که برخی از افراد به هر دلیلی تمایلی به خواندن و شنیدن ندارند، باید در کنار این مسئله به چاره ای جدی تر هم اندیشید.
روز عفاف و حجاب تنها برای یاد آوری کردن کشف حجاب رضاخانی نیست، زیرا که واقعه ی کشف حجاب در جامعه ی امروز ما هر روز پررنگ تر از روز قبل خود نمایی می کند.
الان هم که سریال کلاه پهلوی بر خلاف آن چه که باید باشد، به شیوه ای ننگین تر از زمان رضاخان، در حال گسترش بی حجابی در جامعه است، غافل از این که نمایش تاریخ، نباید به قیمت تکرار تاریخ تمام شود.

 

copy  right:2013/13/01 This is an email link : Send Mail

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد 92/4/23:: 4:51 صبح     |     () نظر

اینکه زن باشی...اما...

 اینکه زن باشی و از آبشار زیبای موهایت لذت ببری
ولی آن را بپوشانی و پنهان کنی طوری که حتی تاری از آن معلوم نباشد

 


اینکه زن باشی و اندام مناسبی داشته باشی
ولی آن را بپوشانی و پنهان کنی

 

 
اینکه زن باشی و بتوانی زیبا و با عشوه حرف بزنی
ولی نزنی و صدایت را نازک نکنی

 

اینکه زن باشی و بتوانی همکار نامحرمت را بخندانی طوری که لحظات شادی با هم داشته باشید
ولی نخندانی و از قید آن شادی هم بگذری و سنگین برخورد کنی

 

اینکه زن باشی و در بازار عرضه و تقاضای ادا و عشوه و هوی و هوس بتوانی عرضه کننده باشی
ولی نباشی هر چند که قابلیتش را داشته باشی

 

اینکه ارزش های جامعه ات وارونه شده باشد و برای ارزش های تو
در پوشش بودن های تو
ارزشی قائل نباشند

 

 
 
اینکه جوری حرف بزنی ، قدم برداری و پوشش داشته باشی که
همکارت ، استادت ، همکلاسی دانشگاهت تحریک نشود و راحت و آسوده کارش را بکند و تمرکزش بهم نریزد ؛ اینکه با همه این تناقض ها دست بگریبان باشی و حتی پایت گران هم تمام شود ؛

 

 


همه اینها ارزش یک لحظه نگاه رضایت بخش بانو را دارد که دست دعا بلند کند و بگوید خدایا
«  دختران امت پدرم ، همه زیبایی ها را داشتند و معیوب و مفلوج و کچل و زشت نبودند
ولی برای رضای تو زیبایی هایشان را از نامحرم پنهان کردند
پس تو محبت خودت را در دل هایشان صد چندان کن !
طوری که هیچ چشم و ابرویی
ناز و کرشمه ای
پول و مکنتی
نتواند جایگزین آن شود ! »

 


 


 

منبع: وبلاگ زینت زن=حفظ حجاب

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد 92/4/20:: 3:10 عصر     |     () نظر

مجلات> عقیدتی، فرهنگی، اجتماعی > صباح > پاییز و زمستان 1382، شماره 9 و 10

جوانان و ازدواج


پدید آورنده : ، صفحه

در گذشته، اغلب ازدواجها بعد از بلوغ جسمی و جنسی دختر و پسر صورت میگرفت که البته در بسیاری جهات پیامدهای منفی در پی داشت، اما چون خانوادهها آنها را مورد حمایت مادی و معنوی قرار میدادند، مشکلات عمدهای پدید نمیآمد; ولی امروزه مفهوم زندگی، گسترهی نیازها، ساختار و کارکرد خانواده و انتظارات متقابل زن و مرد از یکدیگر چنان متحول شده که بلوغ جسمی و جنسی به تنهایی نمیتواند جوابگوی نیازها و مسئولیتهای یک زندگی مشترک باشد; لذا تعیین سن ازدواج نیاز به بازنگری جدّی، عمیق و همهجانبه دارد. باید به متون دینی، تحقیقات روانشناختی، نیازهای دورهی جوانی و نیز به واقعیتهای اجتماعی و فرهنگ حاکم بر جامعه توجه شود، تا سنّ مناسب ازدواج معیّن، و راهکارهای لازم برای بهبود و اصلاح وضعیت کنونی ارائه گردد.

در اینجا به پرسشهایی در این زمینه که حجةالاسلام والمسلمین شجاعی پاسخ گفتهاند پرداخته میشود.

نظر دین مقدس اسلام در مورد سن ازدواج چیست؟

در تعیین سن ازدواج دختران و پسران دو دیدگاه اصلی وجود دارد: یکی دیدگاه دینی و دیگری دیدگاه روانشناختی که به گونهای مکمل یکدیگرند. ما در این نوشتار، از دیدگاه دینی به این مسئله میپردازیم.

قرآن و سن ازدواج

در کلام خداوند سن معینی برای ازدواج مطرح نشده است، ولی از واژگانی چون «بلوغ»، «بلوغ حُلم»، «بلوغ نکاح» و «بلوغ اشدّ» میتوان به نحوی سن بلوغ و سنّ ازدواج را به دست آورد. شاید رساترین آیه در تعیین سنّ ازدواج این آیه ی شریفه باشد که میفرماید:

(وَ ابْتَلُوا الْیَتامی حَتّی إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ)[1]; یتیمان را آزمایش کنید تا هنگامی که بالغ شده و به نکاح تمایل پیدا کردند و آنان را به درک مصالح زندگانی خود آگاه یافتید، اموالشان را به آنان بدهید.

شیخ طوسی در تفسیر آیه مینویسد:

معنای بلوغ نکاح آن است که به مرحله ی توانایی بر همخوابگی و تولید نسل برسند، احتلام فعلی منظور نیست.[2]

در تفسیر مراغی آمده است:

بلوغ نکاح رسیدن به سنی است که استعداد و آمادگی ازدواج حاصل شود و آن بلوغ حلم است. نوجوان در این حالت میل پیدا میکند همسر و سرپرست خانواده باشد.[3]

در برخی از احادیث نیز بلوغ نکاح به احتلام تفسیر شده است. در روایتی از امام صادق(علیه السلام)ذیل آیه ی 6 سوره ی نساء آمده است:

(من کان فی یده مالُ بعض الیتامی فلا یجوز له ان یعطیه حتی یبلغ النکاح و یحتلم)[4]; کسی که مال یتیمان نزد وی است، حق ندارد مال را در اختیار یتیم بگذارد، تا اینکه به بلوغ جنسی و احتلام برسد.

در این روایت بلوغ نکاح به احتلام تفسیر شده است.

خلاصه آنکه، معیار سن ازدواج از نظر قرآن همان قدرت داشتن بر ازدواج، توانایی همخوابگی و تولید نسل است.

سن ازدواج از نگاه روایات

روایات در مورد تعیین زمان ازدواج، به دو دستهاند:

1. در برخی روایات به سن خاصی اشاره شده است; مانند این روایت از امام باقر(علیه السلام) که فرمودند:

دختر وقتی به سن نُه سالگی میرسد از یتیمی بیرون می آید و میتواند ازدواج کند.[5]

در جای دیگر آمده است:

دختر وقتی به سنّ نه سالگی برسد و تزویج نماید، از یتیمی خارج شده و اموالش را میتوان به او واگذار نمود.[6]

در احوالات رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آمده است:

ان رسول الله دخل بعایشه و هی بنت عشر سنین و لیس یدخل بالجاریة حتی تکون امرئةً[7]; پیامبر در حالی با عایشه ازدواج کرد که عایشه ده ساله بود و ایشان با دختری ازدواج نمیکرد مگر اینکه بالغ باشد (و منظور از دختر ده ساله در این روایت، نُه سال تمام است).

و نیز امام باقر(علیه السلام) فرموده است:

لا یدخل بالجاریة حتی یأتی اما تسع سنین او عشرة سنین[8]; همبستر شدن و ازدواج با دختر قبل از نُه یا ده سالگی جایز نیست.

2. برخی روایات بدون اشاره به سن خاصی، جوانان را در آغاز جوانی به ازدواج ترغیب میکنند. در روایتی از امام صادق(علیه السلام)آمده است:

من سعادة المرء ان لاتطمث ابنته فی بیتِه;[9] از سعادت مرد (پدر) آن است که دخترش در خانه اش عده نشود. (قبل از اینکه عادت زنانه ببیند به خانه ی شوهر برود).

باید توجه داشته باشیم که این مجموعه روایات، بیشتر ناظر به تعیین سنّ ازدواج دختران است. یکی از راههای تعیین سنّ مناسب برای ازدواج پسران، مراجعه به سیره ی عملی ائمه ی اطهار(علیهم السلام)است.

سن ازدواج بر اساس سیره ی معصومین(علیهم السلام)

شواهد تاریخی گواه است که امامان ما در سنین قبل از 20 سالگی ازدواج میکردند. امام سجاد(علیه السلام) در سال 38 هـ ق متولد شد.[10] مورخین نوشتهاند که امام باقر(علیه السلام) در سال 57 هجری متولد شد و در ماجرای کربلا (سال 61) چهار ساله بود.[11] از این مطلب میفهمیم که امام سجاد(علیه السلام)در حدود 18 سالگی ازدواج کرده است.

ـ امام کاظم(علیه السلام) در سال 128 هـ ق و امام رضا(علیه السلام) در سال 148 دیده به جهان گشودند، نتیجه میگیریم که امام کاظم(علیه السلام) قبل از 20 سالگی ازدواج کرده است.

امام جواد(علیه السلام) در سال 195 هـ ق و امام هادی(علیه السلام) در سال 212 دیده به جهان گشودند; نتیجه میگیریم که امام جواد(علیه السلام) در موقع ازدواج کمتر از 17 سال داشتهاند.

ـ امام هادی(علیه السلام) در 212 هـ. ق و امام حسن عسکری(علیه السلام) در سال 232 دیده به جهان گشودند; بنابراین امام هادی(علیه السلام)باید قبل از 20 سالگی ازدواج کرده باشد. امامان(علیهم السلام) در مورد فرزندانشان نیز همین شیوه را داشتند و نوعاً قبل از 20 سالگی وسایل ازدواجشان را فراهم میکردند.[12]

و چون عمل و سیرهی معصومین(علیهم السلام) برای ما الگو و حجت است، در تعیین سن ازدواج نیز باید به آن بزرگواران اقتدا کنیم. تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که طبق آیات، روایات و سیرهی معصومین(علیهم السلام) سن ازدواج در دختران بعد از 9 سالگی و در پسران حدود 20 سالگی است; اما سؤالی که وجود دارد این است که آیا تنها رسیدن به این سن کفایت میکند، یا معیارهای دیگری نیز در تعیین زمان ازدواج دخالت دارد؟

شواهد بسیاری نشان میدهد که علاوه بر سن، متغیرهای دیگری در تعیین زمان مناسب ازدواج مورد توجه است که به تبع آنها، معیار سنّی نیز نوسان می یابد. یکی از اصلیترین معیارهای تعیین سن ازدواج، از نظر شرع[13] و روانشناسان رسیدن به حدّ رشد است که خود ابعاد مختلفی دارد و ما اینک به توضیح برخی از جنبه های عمده ی آن میپردازیم.

رسیدن به حد رشد

برای صلاحیت ازدواج از نظر فقه امامیه تنها رسیدن به سن بلوغ کافی نیست، بلکه علاوه بر آن، دختر و پسر باید رشید هم باشند; یعنی بتوانند مصلحت خود را تشخیص دهند، تا بتوانند به استقلال و از روی اراده و اختیار عقد ازدواج ببندند.

شهید مطهری دربارهی شرط بودن رشد برای ازدواج مینویسد:

در فقه و سنت اسلامی محرز و مسلم است که برای ازدواج تنها عقل و بلوغ کافی نیست; یعنی یک پسر به صرف آنکه عاقل و بالغ است نمیتواند با دختری ازدواج کند; همچنان که برای دختر نیز عاقله بودن و رسیدن به سن بلوغ دلیل کافی برای ازدواج نیست، علاوه بر بلوغ و علاوه بر عقل، رشد لازم است.[14]

اگر بخواهیم کلمه ی رشد را به مفهوم عام آن تعریف کنیم، باید بگوییم:

رشد یعنی اینکه انسان شایستگی و لیاقت اداره و نگهداری و بهرهبرداری هر یک از سرمایهها و امکانات مادی و یا معنوی را که به او سپرده میشود داشته باشد; یعنی اگر انسان در هر مرحلهای از زندگی که دارای یک شأن و منزلت و مقامی است و یا ابزار و وسیلهای را دارد شایستگی اداره و نگهداری و بهرهبرداری از آن را داشته باشد، چنین شخصی در آن کار و در آن شأن «رشید» است. حال، آن چیز هر چه میخواهد باشد، همهی آن اشیایی که وسایل و سرمایههای زندگی هستند. سرمایه به مال و ثروت انحصار ندارد مردی که ازدواج میکند خودِ ازدواج و زن و فرزند و کانون خانوادگی، وسایل و، به تعبیر دیگر، سرمایههای زندگی او هستند، و یا شوهر برای زن و زن برای شوهر حکم سرمایه را دارد.[15]

بنابراین، رشد در مورد ازدواج یعنی شایستگی و لیاقت ادارهی زندگی; چنانکه شهید مطهری در این خصوص میفرماید:

منظور (از رشد در مورد ازدواج) تنها رشد جسمانی نیست، منظور این است که رشد فکری و روحی داشته باشند; یعنی بفهمند که ازدواج یعنی چه؟ تشکیل کانون خانوادگی یعنی چه؟ عاقبت این بله گفتن چیست؟ باید بفهمد این بله که میگوید، چه تعهدهایی و چه مسئولیتهایی به عهدهی او میگذارد و باید از انجام این مسئولیتها برآید.[16]

رشد به معنای یاد شده کاملاً یک امر اکتسابی و قابل یادگیری است. والدین، اطرافیان و فرهنگ جامعه میتوانند نقش اساسی در شکلگیری و تحصیل آن داشته باشند.

چه راهکارهایی در تعدیل سنّ ازدواج میتواند مؤثر باشد؟

1. باید والدین، مربیان و مسؤولان تدابیری در نظر بگیرند که نوجوانان و جوانان در ابعاد مختلف جسمی، جنسی، عقلی، اجتماعی، عاطفی و اقتصادی به طور هماهنگ و متناسب رشد نمایند. آنچه در حال حاضر مشاهده میشود، ناهمترازی رشد و بلوغ جنسی و جسمی و احساس نیاز به ازدواج، با دیگر ابعاد رشدی، یعنی رشد عقلی، اجتماعی، اقتصادی و عاطفی نوجوانان و جوانان است; لذا یا به محض رسیدن به بلوغ جنسی اقدام به ازدواج مینمایند، در حالی که از نظر عقلی، عاطفی، اجتماعی و اقتصادی به حد رشد مناسب نرسیدهاند و یا سالها پس از رسیدن به بلوغ جنسی منتظر یافتن شغل مناسب، تکمیل تحصیلات و دیگر پیشنیازهای زندگی باقی میمانند که در نتیجه، یا اصلاً به آن دست نمییابند و یا وقتی به آنها میرسند که دیگر شادابی، طراوت و انگیزهی ازدواج را ندارند، در هر دو صورت، زندگی آسیبپذیر و در معرض خطرهای جدّی است.

2. از عواملی که موجب بلوغ جنسی زودرس و احساس نیاز کاذب در جوانان میشود، باید به طور جدی جلوگیری نمود; مانند دیدن صحنه های مهیّج، فیلم، ماهواره، اینترنت، روابط دختر و پسر و... .

3. فرهنگسازی ازدواج ساده و منطبق با معیارهای اسلامی، یکی از نیازها و راهکارهای اصلی در حل مشکلات ازدواج جوانان است. اگر معیار در ازدواج و انتخاب همسر دستورهای اسلام باشد، اکثر یا هیچ یک از این مشکلات وجود نخواهد داشت. تبعیت از آداب و رسوم نادرست، برخی تحصیلات نامتوازن، روابط بیحدّ و مرز دختر و پسر، بینش غیردینی که فقط اسباب مادی را درنظر میگیرد، کمرنگ شدن توکل و توجه به خداوند و نیز هزینههای اضافی و تشریفات، از عوامل اصلی بالا رفتن سن ازدواج محسوب میشوند. این زنجیرهای اسارتآور و دست و پاگیر، متأسفانه در حال گسترش است. باید بینش جوانان و نوجوانان و خانوادهها نسبت به زندگی، ازدواج و... اصلاح شود تا بتوان مقدمات ازدواج آنان را در زمان مناسب و با الگوگیری از امامان معصوم(علیهم السلام)، که قبل از 25 سالگی اقدام به ازدواج مینمودند، فراهم کرد.

[1]. نساء: 6.

[2]. شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 116.

[3]. تفسیر مراغی، ج 4، ص 188.

[4]. تفسیر صافی، ج 1، ص 391.

[5]. شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، ج 1، ص 30.

[6]. همان، ج 1، ص 31.

[7]. همان.

[8]. همان، ص 70، ح 4.

[9]. شیخ حر عاملی، وسائلالشیعه، ج 20، ص 61.

[10]. شیخ مفید، الارشاد، (قم: مکتبة بصیرتی)، ص 253.

[11]. مهدی پیشوایی، سیمای پیشوایان در آیینهی تاریخ، (قم: مؤسسهی انتشارات دارالعلم، چاپ پنجم، 1380)، ص 77.

[12]. محمد تقی عبدوس، فرازهای برجسته از سیرهی امامان شیعه، (دفتر تبلیغات اسلامی)، ج 2، ص 29 ـ 28.

[13]. ر. ک: مرتضی مطهری، مقاله رهبری در اسلام، (انتشارات صدرا، بیتا).

[14]. مرتضی مطهری، امدادهای غیبی در زندگی بشر به ضمیمهی چهار مقالهی دیگر، (انتشارات صدرا، بیتا)، ص 120 و 153.

[15]. همان، ص 122.

[16]. همان، ص 154 ـ 153.

 




کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد 92/4/12:: 4:36 عصر     |     () نظر
با خطای حواس که داریم ...نیاز به راهنما در دنیا داریم
بنظر شما این تصویر حرکت میکند.

 

اگر دقت کنید می بینید که خیر!

و به علت خطای دید متحرک می بینیم!پس عزیزان به حواس نمی توان تکیه کرد پس دنبال یک راهنما برای نجات از عالم خاکی و ماده باشید که این دنیا فانی و نابود شدنی است!

چه کتابی بهتر از قرآن راهنمایی می کند و چه کسانی چون امامان معصوم دلسوز بشرند .




کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد 92/4/8:: 11:13 صبح     |     () نظر
<      1   2   3   4      >