لازم ترین دانش بر تو آن است که از عمل بدان پرسیده می شوی . [امام علی علیه السلام]
بال سبز انتظار (السلام علیکم یا مهدی فاطمه عج الله)
درباره



بال سبز انتظار (السلام علیکم یا مهدی فاطمه عج الله)


محمد
دانشجوی دکتری رشته تربیت بدنی گرایش رفتار حرکتی رشته ورزشی کشتی علاقمند به کار اعتقادی-فرهنگی به خصوص در حوزه اقامه و احیای امر به معروف، نماز و عفاف و حجاب
لینک‌های روزانه
آرشیو یادداشت‌ها

تاریخچه پوشش در ایران قبل از اسلام

 


 

 

بدون تردید جهان بینی و انسان شناسی هر فرهنگ و مکتب، نقش اساسی و مهمّی در انتخاب نوع و کیفیت پوشش دارد. تاریخچه پوشش در ایران نیز پیوندی عمیق با حجاب، به معنای پوشش کامل و زیبایی شناسی و زیبایی دوستی دارد.


 

 

پوشش زنان -ساسانی-اشکانیان -اسلام

سرزمین ایران سرآمد زیبایی‌ها و ظرافتهاست، مردم ما حامل فرهنگی عمیق و ریشه دار، با آمیزه ای از دین و تاریخ هستند. تاریخی که در اقصا نقاط عالم ریشه دوانده است.

هر اندازه فرهنگ و هنر یک سرزمین با بنیانهای اعتقادی و فکری و دیرپای ملتی مرتبط باشد، برعمق عظمت حس زیبایی شناختی مردم آن سرزمین تاثیر می‌گذارد.

تجلیّات پوشش در میان زنان ایران چنان چشمگیر است که برخی از اندیشمندان و تمدننگاران، ایران را منبع اصلی ترویج حجاب در جهان معرفی کرده اند.

یافته‌های پژوهشی نشان می‌دهد که زنان ایران زمین از زمان مادها (که نخستین ساکنان آریایی ایران زمین بوده اند) حجاب کاملی شامل پیراهن بلندچین دار و شلوار تا مچ پا و چادر و شنلی بلند روی لباس‌ها، داشته اند. این حجاب در دوران سلسله‌های مختلف پارس‌ها نیز معمول بوده است. در زمان زرتشت و قبل و بعد از آن، زنان ایرانی از حجابی کامل برخوردار بوده اند.

برابر متون تاریخی، در همه آن زمان‌ها پوشاندن موی سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رایج بوده است و زنان با آزادی در محیط بیرون خانه رفت و آمد می‌کردند و هم پای مردان به کار می‌پرداختند. و این امور با حجاب کامل و پرهیز شدید از اختلاط‌های فساد برانگیز همراه بوده است.

جایگاه فرهنگی پوشش در میان زنان نجیب ایران زمین به گونه ای بوده است که در دوران سلطه کامل شاهان، هنگامی که خشایارشاه به ملکه «وشی» دستور داد که بدون پوشش به بزم بیاید تا حاضران زیبایی او را بنگرند، وی امتناع کرد و برای این سرپیچی، به حکم دادوران، عنوان «ملکه ایران» را از دست داد.

پوشش زنان -ساسانی-اشکانیان -اسلام

دوره مادها

مادها اولین حکومت فراگیر در فلات ایران بودند آنان از هر طبقه و قومی که بودند برای جلوه گری هر چه بیشتر خود به هر چیزی که گمان می‌بردند خودآرایی است مانند یک نیاز حتمی و حیاتی دست می‌یافتند و در هر زمان وسایل موجود را از طلا، نقره، مفرغ، آهن تا گچ و سنگ و صدف می‌ساختند.

 

«اصلی که باید در نظر داشت، این است که طبق نقوش برجسته و مجسمه‌های ما قبل میلاد، پوشاک زنان آن دوره از لحاظ شکل، با کمی تفاوت، با پوشاک مردان یکسان است.»

و «مرد و زن به واسطه اختلافی که میان پوشش سرشان وجود دارد، از هم تمیز داده میشوند.»

دوره پارسیها (هخامنشیان)

پارسیها به وسیله کوروش، دولت ماد را از میان برداشته و سلسله هخامنشی را تأسیس کردند. آنها از نظر لباس همانند مادها بودند. در مورد پوشاک خاص زنان این دوره آمده است: «از روی برخی نقوش مانده از آن زمان، به زنان بومی برمیخوریم که پوششی جالب دارند. پیراهن آنان پوششی ساده و بلند یا دارای راسته چین و آستین کوتاه است.

به زنان دیگر آن دوره نیز برمیخوریم که از پهلو به اسب سوارند. اینان چادری مستطیل شکل، بر روی همه لباس خود افکنده و در زیر آن، یک پیراهن با دامن بلند و در زیر آن نیز، پیراهن بلند دیگری تا به مچ پا نمایان است. »

یافته‌های پژوهشی نشان می‌دهد که زنان ایران زمین از زمان مادها (که نخستین ساکنان آریایی ایران زمین بوده اند) حجاب کاملی شامل پیراهن بلندچین دار و شلوار تا مچ پا و چادر و شنلی بلند روی لباس‌ها، داشته اند. این حجاب در دوران سلسله‌های مختلف پارس‌ها نیز معمول بوده است. در زمان زرتشت و قبل و بعد از آن، زنان ایرانی از حجابی کامل برخوردار بوده اند

تصویر به جا مانده بر روی تخته سنگهای دوره هخامنشی نشان می‌دهد که شباهتی بین لباس زنان و مردان پارسی وجود داشته است. زنان پارسی به جز لباس شبیه آنچه ملکه می‌پوشیده، لباس دیگری نیز داشته اند، پیراهن آنان پوششی ساده، بلند یا دارای راسته چین و آستین کوتاه بوده که دامن از زانو به پایین شرابه‌هایی از مچ پا آویزان داشته، علاوه بر اینها زنان پارسی از چادر نیز استفاده می‌کردند، و آنرا بر روی تن خود می‌انداختند به طوری که تمام لباسهای زیر را می‌پوشانید. نقوشی که روی فرش پازیریک که در سیبری پیدا شده و آنرا مربوط به ایران در دوران هخامنشی می‌دانند، این مطلب را تصدیق می‌کند زیرا زنانی که بر روی این فرش نقش کرده اند پوششی سر اندر پا چیزی شبیه چادر روی همه پوشاک خود داشته اند.

دوره اشکانیان

در این دوره نیز همانند گذشته، پوشش زنان ایرانی کامل بوده است. در این باره چنین میخوانیم: « لباس زنان اشکانی پیراهنی بلند روی زمین، گشاد، پرچین، آستین دار و یقه راست بوده است و پیراهن دیگری روی آن را می پوشانیده است. قد پیراهن دوم نسبت به اولی کوتاه و ضمناً یقه باز بوده است و روی این دو پیراهن چادر به سر می‌کردند. »

پوشش زنان -ساسانی-اشکانیان -اسلام

پیراهن‌ها از پارچه‌های منقش (مخصوصاً قلابدوزی شده) تهیه می‌شده است. آنان کفش ساده دوران اشکانی را به پا می‌کردند و کمربندشان منحصر به نواری بوده که برای جمع کردن گشادی پیراهن در زیر سینه می‌بستند.

نقش برجسته پالیر در موزه لوور زنی از دوره اشکانی را نشان می‌دهد. این زن چادر به سر دارد و زیر آن عمامه اش به خوبی نمایان است. بر بالای پیشانی (پایین عمامه) فلزی پهن منقوش و برجسته چون نواری موهای جلوی سر را پوشانده و با وضع مطلوبی به عقب سر برده است.

در جای دیگر آمده است: «چادر زنان اشکانی به رنگ‌های شاد و ارغوانی و یا سفید بوده است. گوشه چادر در زیر یک تخته فلزی بیضی منقوش یا دکمه که به وسیله زنجیری به گردن افکنده شده، بند است. این چادر به نحوی روی سر میافتاده که عمامه (نوعی کلاه زنانه) را در قسمت عقب و پهلوها میپوشانیده است.

دوره ساسانیان

در این دوره اردشیر دین زرتشت را دین رسمی کشور قرار داد. اوستا را ترجمه و آتشکده‌های ویران را بازسازی نمود. زنان در این دوره همچنان دارای حجاب کامل بودند. در مورد پوشاک زنان این دوره چنین آمده است: «چادر که از دوره‌های پیش مورد استفاده بانوان ایران بوده است، در این دوره نیز به صور مختلف مورد استعمال داشته است.»

از آنجا که زرتشت در زمینه اصل حجاب و پوشش زنان در ایران کمبودی نمیدیده است، با تأیید حدود و کیفیت حجاب رایج آن دوران، کوشید تا با پندهای، خود ریشه‌های درونی حجاب را تعمیق و مستحکم نموده، عامل درون را ضامن اجرا و پشتوانه استمرار و استواری حجاب معمول قرار دهد.

جایگاه فرهنگی پوشش در میان زنان نجیب ایران زمین به گونه ای بوده است که در دوران سلطه کامل شاهان، هنگامی که خشایارشاه به ملکه «وشی» دستور داد که بدون پوشش به بزم بیاید تا حاضران زیبایی او را بنگرند، وی امتناع کرد و برای این سرپیچی، به حکم دادوران، عنوان «ملکه ایران» را از دست داد

بررسی نقوش سنگی و طرح‌هایی از چندین بشقاب باستانی نشان می‌دهد که بانون ساسانی پیراهنی بلند با آستین یا بدون آستین، پرچین و گشاد می‌پوشیده اند و آن را با نواری در زیر سینه مانند زنان اشکانی جمع می‌کردند، از طرز قلم زنی و چین سازی پیراهن و دامن پیداست که در انتهای دامن بر پشت پا، پارچه ای اضافه و پرچین به آن دوخته اند یقه پیراهن آنان اغلب گرد ولی یقه جلو باز تا پایین تر از سینه نیز دیده می‌شود زنان ساسانی گاهی چادر گشاد و پرچین سر می‌کردند که تا ساق پا می‌رسیده است.

ادامه دارد....

بخش تاریخ تبیان


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد 92/3/18:: 6:3 صبح     |     () نظر

تاریخچه پوشش در ایران قبل از اسلام

 


 

 

بدون تردید جهان بینی و انسان شناسی هر فرهنگ و مکتب، نقش اساسی و مهمّی در انتخاب نوع و کیفیت پوشش دارد. تاریخچه پوشش در ایران نیز پیوندی عمیق با حجاب، به معنای پوشش کامل و زیبایی شناسی و زیبایی دوستی دارد.


 

 

پوشش زنان -ساسانی-اشکانیان -اسلام

سرزمین ایران سرآمد زیبایی‌ها و ظرافتهاست، مردم ما حامل فرهنگی عمیق و ریشه دار، با آمیزه ای از دین و تاریخ هستند. تاریخی که در اقصا نقاط عالم ریشه دوانده است.

هر اندازه فرهنگ و هنر یک سرزمین با بنیانهای اعتقادی و فکری و دیرپای ملتی مرتبط باشد، برعمق عظمت حس زیبایی شناختی مردم آن سرزمین تاثیر می‌گذارد.

تجلیّات پوشش در میان زنان ایران چنان چشمگیر است که برخی از اندیشمندان و تمدننگاران، ایران را منبع اصلی ترویج حجاب در جهان معرفی کرده اند.

یافته‌های پژوهشی نشان می‌دهد که زنان ایران زمین از زمان مادها (که نخستین ساکنان آریایی ایران زمین بوده اند) حجاب کاملی شامل پیراهن بلندچین دار و شلوار تا مچ پا و چادر و شنلی بلند روی لباس‌ها، داشته اند. این حجاب در دوران سلسله‌های مختلف پارس‌ها نیز معمول بوده است. در زمان زرتشت و قبل و بعد از آن، زنان ایرانی از حجابی کامل برخوردار بوده اند.

برابر متون تاریخی، در همه آن زمان‌ها پوشاندن موی سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رایج بوده است و زنان با آزادی در محیط بیرون خانه رفت و آمد می‌کردند و هم پای مردان به کار می‌پرداختند. و این امور با حجاب کامل و پرهیز شدید از اختلاط‌های فساد برانگیز همراه بوده است.

جایگاه فرهنگی پوشش در میان زنان نجیب ایران زمین به گونه ای بوده است که در دوران سلطه کامل شاهان، هنگامی که خشایارشاه به ملکه «وشی» دستور داد که بدون پوشش به بزم بیاید تا حاضران زیبایی او را بنگرند، وی امتناع کرد و برای این سرپیچی، به حکم دادوران، عنوان «ملکه ایران» را از دست داد.

پوشش زنان -ساسانی-اشکانیان -اسلام

دوره مادها

مادها اولین حکومت فراگیر در فلات ایران بودند آنان از هر طبقه و قومی که بودند برای جلوه گری هر چه بیشتر خود به هر چیزی که گمان می‌بردند خودآرایی است مانند یک نیاز حتمی و حیاتی دست می‌یافتند و در هر زمان وسایل موجود را از طلا، نقره، مفرغ، آهن تا گچ و سنگ و صدف می‌ساختند.

 

«اصلی که باید در نظر داشت، این است که طبق نقوش برجسته و مجسمه‌های ما قبل میلاد، پوشاک زنان آن دوره از لحاظ شکل، با کمی تفاوت، با پوشاک مردان یکسان است.»

و «مرد و زن به واسطه اختلافی که میان پوشش سرشان وجود دارد، از هم تمیز داده میشوند.»

دوره پارسیها (هخامنشیان)

پارسیها به وسیله کوروش، دولت ماد را از میان برداشته و سلسله هخامنشی را تأسیس کردند. آنها از نظر لباس همانند مادها بودند. در مورد پوشاک خاص زنان این دوره آمده است: «از روی برخی نقوش مانده از آن زمان، به زنان بومی برمیخوریم که پوششی جالب دارند. پیراهن آنان پوششی ساده و بلند یا دارای راسته چین و آستین کوتاه است.

به زنان دیگر آن دوره نیز برمیخوریم که از پهلو به اسب سوارند. اینان چادری مستطیل شکل، بر روی همه لباس خود افکنده و در زیر آن، یک پیراهن با دامن بلند و در زیر آن نیز، پیراهن بلند دیگری تا به مچ پا نمایان است. »

یافته‌های پژوهشی نشان می‌دهد که زنان ایران زمین از زمان مادها (که نخستین ساکنان آریایی ایران زمین بوده اند) حجاب کاملی شامل پیراهن بلندچین دار و شلوار تا مچ پا و چادر و شنلی بلند روی لباس‌ها، داشته اند. این حجاب در دوران سلسله‌های مختلف پارس‌ها نیز معمول بوده است. در زمان زرتشت و قبل و بعد از آن، زنان ایرانی از حجابی کامل برخوردار بوده اند

تصویر به جا مانده بر روی تخته سنگهای دوره هخامنشی نشان می‌دهد که شباهتی بین لباس زنان و مردان پارسی وجود داشته است. زنان پارسی به جز لباس شبیه آنچه ملکه می‌پوشیده، لباس دیگری نیز داشته اند، پیراهن آنان پوششی ساده، بلند یا دارای راسته چین و آستین کوتاه بوده که دامن از زانو به پایین شرابه‌هایی از مچ پا آویزان داشته، علاوه بر اینها زنان پارسی از چادر نیز استفاده می‌کردند، و آنرا بر روی تن خود می‌انداختند به طوری که تمام لباسهای زیر را می‌پوشانید. نقوشی که روی فرش پازیریک که در سیبری پیدا شده و آنرا مربوط به ایران در دوران هخامنشی می‌دانند، این مطلب را تصدیق می‌کند زیرا زنانی که بر روی این فرش نقش کرده اند پوششی سر اندر پا چیزی شبیه چادر روی همه پوشاک خود داشته اند.

دوره اشکانیان

در این دوره نیز همانند گذشته، پوشش زنان ایرانی کامل بوده است. در این باره چنین میخوانیم: « لباس زنان اشکانی پیراهنی بلند روی زمین، گشاد، پرچین، آستین دار و یقه راست بوده است و پیراهن دیگری روی آن را می پوشانیده است. قد پیراهن دوم نسبت به اولی کوتاه و ضمناً یقه باز بوده است و روی این دو پیراهن چادر به سر می‌کردند. »

پوشش زنان -ساسانی-اشکانیان -اسلام

پیراهن‌ها از پارچه‌های منقش (مخصوصاً قلابدوزی شده) تهیه می‌شده است. آنان کفش ساده دوران اشکانی را به پا می‌کردند و کمربندشان منحصر به نواری بوده که برای جمع کردن گشادی پیراهن در زیر سینه می‌بستند.

نقش برجسته پالیر در موزه لوور زنی از دوره اشکانی را نشان می‌دهد. این زن چادر به سر دارد و زیر آن عمامه اش به خوبی نمایان است. بر بالای پیشانی (پایین عمامه) فلزی پهن منقوش و برجسته چون نواری موهای جلوی سر را پوشانده و با وضع مطلوبی به عقب سر برده است.

در جای دیگر آمده است: «چادر زنان اشکانی به رنگ‌های شاد و ارغوانی و یا سفید بوده است. گوشه چادر در زیر یک تخته فلزی بیضی منقوش یا دکمه که به وسیله زنجیری به گردن افکنده شده، بند است. این چادر به نحوی روی سر میافتاده که عمامه (نوعی کلاه زنانه) را در قسمت عقب و پهلوها میپوشانیده است.

دوره ساسانیان

در این دوره اردشیر دین زرتشت را دین رسمی کشور قرار داد. اوستا را ترجمه و آتشکده‌های ویران را بازسازی نمود. زنان در این دوره همچنان دارای حجاب کامل بودند. در مورد پوشاک زنان این دوره چنین آمده است: «چادر که از دوره‌های پیش مورد استفاده بانوان ایران بوده است، در این دوره نیز به صور مختلف مورد استعمال داشته است.»

از آنجا که زرتشت در زمینه اصل حجاب و پوشش زنان در ایران کمبودی نمیدیده است، با تأیید حدود و کیفیت حجاب رایج آن دوران، کوشید تا با پندهای، خود ریشه‌های درونی حجاب را تعمیق و مستحکم نموده، عامل درون را ضامن اجرا و پشتوانه استمرار و استواری حجاب معمول قرار دهد.

جایگاه فرهنگی پوشش در میان زنان نجیب ایران زمین به گونه ای بوده است که در دوران سلطه کامل شاهان، هنگامی که خشایارشاه به ملکه «وشی» دستور داد که بدون پوشش به بزم بیاید تا حاضران زیبایی او را بنگرند، وی امتناع کرد و برای این سرپیچی، به حکم دادوران، عنوان «ملکه ایران» را از دست داد

بررسی نقوش سنگی و طرح‌هایی از چندین بشقاب باستانی نشان می‌دهد که بانون ساسانی پیراهنی بلند با آستین یا بدون آستین، پرچین و گشاد می‌پوشیده اند و آن را با نواری در زیر سینه مانند زنان اشکانی جمع می‌کردند، از طرز قلم زنی و چین سازی پیراهن و دامن پیداست که در انتهای دامن بر پشت پا، پارچه ای اضافه و پرچین به آن دوخته اند یقه پیراهن آنان اغلب گرد ولی یقه جلو باز تا پایین تر از سینه نیز دیده می‌شود زنان ساسانی گاهی چادر گشاد و پرچین سر می‌کردند که تا ساق پا می‌رسیده است.

ادامه دارد....

بخش تاریخ تبیان


 

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد 92/3/18:: 5:55 صبح     |     () نظر

قدمت حجاب چقدر است؟


? بنابر گواهی متون تاریخی، در اکثر قریب به اتفاق ملت ها و آیین های جهان، حجاب در بین زنان معمول بوده است؛ هر چند در طول تاریخ، فراز و نشیب های زیادی را طی کرده و گاهی با اعمال سلیقه حاکمان، تشدید یا تخفیف یافته است، ولی هیچگاه بطور کامل از بین نرفته است. مورّخان به ندرت از اقوام بدوی که زنانشان دارای پوشش مناسب نبوده ویا به صورت برهنه در اجتماع ظاهر می شدند، یاد می کنند.
دانشمندان، تاریخ حجاب و پوشش زن را به دوران ما قبل تاریخ و عصر حجر نسبت می دهند. کتاب «زن در آینه تاریخ» پس از طرح مفصل علل و عوامل تاریخی حجاب، می نویسد: با توجه به علل ذکر شده و بررسی آثار و نقوش به دست آمده، پیدایش حجاب به دوران پیش از مذاهب مربوط می شود؛ و به این دلایل، عقیده عده ای که می گویند «مذهب» موجد حجاب می باشد، صحت ندارد، ولی باید پذیرفت که در دگرگونی و تکمیل آن بسیار موءثر بوده است.[1]

1. پوشش زن در یونان و روم باستان

دایره المعارف لاروس درباره پوشش زنان یونان باستان می گوید: زنان یونانی در دوره های گذشته، صورت و اندامشان را تا روی پا می پوشاندند. این پوشش که شفاف و بسیار زیبا بود، در جزایر کورس و اِمِرجوس و دیگر جزایر ساخته می شد. زنان فنیقی نیز دارای پوششی قرمز بودند. سخن درباره حجاب، در لابلای کلمات قدیمی ترین مولفین یونانی نیز به چشم می خورد؛ حتی «بنیلوب» (همسر پادشاه «عولیس» فرمانروای ایتاک) نیز با حجاب بوده است. زنان شهر «ثیب» دارای حجاب خاصی بوده اند، بدین صورت که حتی صورتشان را نیز با پارچه می پوشاندند. این پارچه دارای دو منفذ بود که جلوی چشمان قرار می گرفت تا بتوانند ببینند. در «اسپارته» دختران تا موقع ازدواج آزاد بودند، ولی بعد از ازدواج خود را از چشم مردان می پوشاندند. نقش هایی که بر جای مانده، حکایت می کند که زنان سر را می پوشانده، ولی صورت هایشان باز بوده است، و وقتی به بازار می رفتند، بر آنان واجب بوده است که صورت هایشان را بپوشانند؛ خواه باکره و خواه دارای همسر باشند. حجاب در بین زنان سیبری و ساکنان آسیای صغیر و زنان شهر ماد (و فارس و عرب) نیز وجود داشته است. زنان رومانی از حجاب شدیدتری برخوردار بوده اند، به طوری که وقتی از خانه خارج می شدند، با چادری بلند تمام بدن را تا روی پاها می پوشاندند و چیزی از برآمدگی های بدن مشخص نمی شد.[2]

یکی از تاریخ نویسان غربی نیز شواهد زیادی دال بر وجود حجاب در بین زنان یونان و روم باستان آورده است. او درباره «الهه عفت» که یکی از خدایان یونان باستان است، می گوید: «آرتمیس»، الهه عفت است و عالی ترین نمونه (و الگو برای) دختران جوان به شمار می آید. دارای بدنی نیرومند و ورزیده و چابک و به زیور عفّت و تقوا آراسته است.»[3]

همچنین درباره مردم یکی از قبائلی که نهصد سال قبل از میلاد زندگی می کرده اند، آمده است : «بالاتر از ارمینان و در کنار دریای سیاه، «سکّاها» بیابانگردی می کردند. آنها مردم وحشی و درشت اندام قبائل جنگی نیمه مغول و نیمه اروپایی بسیار نیرومندی بودند که در ارابه به سرمی بردند و زنان خود را سخت در پرده نگاه می داشتند.»[4]
این مورّخ در جای دیگر می گوید: «زنان فقط در صورتی می توانند خویشان و دوستان خود را ملاقات کنند و در جشن های مذهبی و تماشاخانه ها حضور یابند که کاملاً در حجاب باشند.[5]
همچنین از قول یکی از فلاسفه یونان باستان، درباره شدت پوشش زن، نقل می کند: نام یک زن پاک دامن را نیز چون شخص او باید در خانه پنهان داشت.[6]

2. پوشش زن در ایران باستان

در مورد پوشش زنان ایران باستان، مطالب زیادی در تاریخ وجود دارد. ویل دورانت درباره پوشش زنان ایران باستان و اینکه حجاب بسیار سختی در بین آنان رایج بوده است، می گوید: «زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند. هرگز به آنان اجازه داده نمی شد که آشکارا با مردان آمیزش (اختلاط) کنند. زنان شوهر دار حق نداشتند هیچ مردی را، ولو پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقش هایی که در ایران باستان بر جای مانده، هیچ صورت زن دیده نمی شود و نامی از ایشان به نظر نمی رسد.»[7]

از دائره المعارف لاروس نیز به دست می آید که حجاب در بین مادها و پارس ها وجود داشته است.[8] همچنین در تفسیر اثنی عشری[9] آمده است: «تاریخ نشان می دهد که حجاب در فرس قدیم وجود داشته است». در کیش «مازدیسنی» نامه شت مهاباد، آیه 90 گوید: زن خواهید و جفت گیرید و هم خوابه دیگری را نبینید و بر او منگرید و با او میامیزید.»

نصوصی که بیانگر حجاب زنان ایران باستان است، نشان می دهد که زنان در دوره های مختلفی چون دوره مادها، پارسی ها (هخامنشیان)، اشکانیان و سامانیان دارای حجاب و پوشش بوده اند، که به چند نمونه آن اشاره می شود:

دوره مادها

در کتاب «پوشاک باستانی ایرانیان» آمده: «اصلی که باید در نظر داشت، این است که طبق نقوش برجسته و مجسمه های ما قبل میلاد، پوشاک زنان آن دوره (مادها) از لحاظ شکل (با کمی تفاوت) با پوشاک مردان یکسان است.»[10]
وی در ادامه برای توضیح نقوش بر جای مانده می نویسد: «مرد و زن به واسطه اختلافی که میان پوشش سرشان وجود دارد، از هم تمیز داده می شوند. به نظر می رسد که زنان پوششی نیز روی سر خود گذارده اند و از زیر آن گیسوهای بلندشان نمایان است.»[11]

دوره پارسی ها (هخامنشیان)

پارسی ها به وسیله کوروش، دولت ماد را از میان برداشته و سلسله هخامنشی را تأسیس کردند. آنها از نظر لباس همانند مادها بودند. در مورد پوشاک خاص زنان این دوره آمده است: «از روی برخی نقوش مانده از آن زمان، به زنان بومی برمی خوریم که پوششی جالب دارند. پیراهن آنان پوششی ساده و بلند یا دارای راسته چین و آستین کوتاه است. به زنان دیگر آن دوره نیز برمی خوریم که از پهلو به اسب سوارند. اینان چادری مستطیل بر روی همه لباس خود افکنده و در زیر آن، یک پیراهن با دامن بلند و در زیر آن نیز، پیراهن بلند دیگری تا به مچ پا نمایان است.»[12]

دوره اشکانیان

در این دوره نیز همانند گذشته، حجاب زنان ایرانی کامل بوده است. در این باره چنین می خوانیم: «لباس زنان اشکانی پیراهنی بلند تا روی زمین، گشاد، پرچین، آستین دار و یقه راست بوده است. پیراهن دیگری داشته اند که روی اولی می پوشیدند و قد این یکی نسبت به اولی کوتاه و ضمناً یقه باز بوده است. روی این دو پیراهن چادری سرمی کردند.»[13]
در جای دیگر آمده است: «چادر زنان اشکانی به رنگ های شاد و ارغوانی و یا سفید بوده است. گوشه چادر در زیر یک تخته فلزی بیضی منقوش یا دکمه که به وسیله زنجیری به گردن افکنده شده، بند است. این چادر به نحوی روی سر می افتاده که عمامه (نوعی کلاه زنانه) را در قسمت عقب و پهلوها می پوشانیده است.»[14]
در کتاب «پارتیان» نیز آمده است: «زنان عهد اشکانی قبایی تا زانو بر تن می کردند، با شنلی که بر سر افکنده می شد و نیز نقابی داشتند که معمولاً به پس سر می آویختند.»

دوره ساسانیان

در این دوره اردشیر پسر بابک با استفاده از ضعف اشکانیان، سلسله ساسانیان را بنیان نهاد و دین زرتشت را دین رسمی کشور قرار داد. اوستا را ترجمه و آتشکده های ویران را بازسازی نمود. زنان در این دوره که احکام دینی زرتشتیان در کشور اعمال می شده است، همچنان دارای حجاب کامل بودند. در مورد پوشاک زنان چنین آمده است: «چادر که از دوره های پیش مورد استفاده بانوان ایران بوده است، در این دوره نیز به صورت مختلف مورد استعمال داشته است.»[15]
حجاب زنان در این دوره چنان اهمیتی داشت که «حتی لباس هنرپیشگان زن، مانند لباس های بلند سایر بانوان، تا پشت پا کشیده شده است.»[16]

برای اثبات توجه زنان در این دوره به حجاب، کافی است این نقل تاریخی را از منابع اسلامی مرور کنیم: هنگامی که سه تن از دختران کسری، پادشاه ساسانی، را با ثروت فراوانی از اموال، برای عمر آوردند، شاهزادگان ایرانی را در برابر عمر در حالی که با پوشش و نقاب، خود را پوشانده بودند، ایستاندند، خلیفه دستور داد، با آوازی بلند بر آنان فریاد کشند که: پوشش از چهره برگیرید تا مسلمانان آنها را ببینند و خریداران پول بیشتری به پای آنها بریزند. دوشیزگان ایرانی از برهنه کردن صورت خودداری کردند و مشت بر سینه نماینده عمر زدند و آنان را از خود دور ساختند. خلیفه خشمناک شد و خواست با تازیانه آنان را بیازارد، در حالیکه شاهزادگان ایرانی می گریستند. حضرت علی(علیه السلام) به عمر فرمودند: در رفتارت مدارا کن؛ از پیغمبر خدا(صلی الله علیه وآله) شنیدم که می فرمود : «بزرگ و شریف هر قومی را که خوار و فقیر شده، گرامی بدارید». عمر پس از شنیدن فرمایش حضرت علی (علیه السلام) آتش خشمش فرو نشست. سپس حضرت اضافه کرد: «با دختران ملوک نباید معامله دختران بازاری (کنیزان) کرد.»[17]

3. پوشش زن در ادیان بزرگ الهی

حجاب در شریعت حضرت ابراهیم(علیه السلام)

در آئین مقدس حضرت ابراهیم (علیه السلام) مسأله پوشش زنان، حائز اهمیت بوده است. در کتاب تورات چنین می خوانیم: «"رفقه" چشمان خود را بلند کرده و اسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد، زیرا از خادم پرسید: این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما می آید؟ خادم گفت: آقای من است. پس برقع خود را گرفته، خود را پوشانید.»[18]

از این بیان روشن می شود که پوشش زن در مقابل نامحرم در شریعت حضرت ابراهیم (علیه السلام) وجود داشته است؛ زیرا «رفقه» در مقابل اسحاق که به او نامحرم بود، از شتر پیاده شد و خود را پوشاند تا چشم اسحاق به او نیفتد.

حجاب در آیین یهود

در اصول اخلاقی «تلمود» که یکی از کتاب های مهم دینی و در حقیقت فقه مدون و آیین نامه زندگی یهودیان است، آمده: «اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت، چنانچه مثلاً بی آنکه چیزی بر سر داشت به میان مردم می رفت و یا در شارع عام نخ می رشت یا با هر سنخی از مردان درد دل می کرد یا صدایش آنقدر بلند بود که چون در خانه اش تکلّم می نمود، همسایگانش می توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد.»[19]

حجاب در آیین مسحیت

در کتاب انجیل آمده است: پولس در رساله خود به قدنتیان تصریح می کند:
«اما می خواهم شما بدانید که سر هر مرد، مسیح است و سر زن، مرد و سر مسیح، خدا. هر مردی که سرپوشیده دعا یا نبوت کند سر خود را رسوا می نماید. اما هر زنی که سربرهنه دعا کند، سر خود را رسوا می سازد؛ زیرا این چنان است که تراشیده شود. زیرا اگر زن نمی پوشد، موی را نیز ببرد و اگر زن را موی بریدن یا تراشیدن قبیح است، باید بپوشد؛ زیرا که مرد را نباید سر خود را بپوشد چون که او صورت و جلال خداست، اما زن جلال مرد است؛ زیرا که مرد از زن نیست، بلکه زن از مرد است و نیز مرد به جهت زن آفریده نشده، بلکه زن برای مرد. از این جهت زن می باید عزتی بر سر داشته باشد، به سبب فرشتگان... در دل خود انصاف دهید آیا شایسته است که زن ناپوشیده نزد خدا دعا کند.»[20] پس در جایی که برای دعا باید سر زن پوشیده باشد، به هنگام روبه رو شدن با نامحرم پوشش سر لازم تر خواهد بود.
و نیز در انجیل، در رساله پولس، به تیموتاوءس می گوید: «و همچنین زنان خود را بیارایند به لباس حیا و پرهیز، نه به زلف ها و طلا و مروارید و رخت گران بها، بلکه چنان که زنانی را می شاید که دعوای دینداری می کنند به اعمال صالحه.»[21]

پی نوشت ها:

[1]ـ علی اکبر علویقی، زن در آیینه تاریخ؛ اگر منظور نویسنده این است که حجاب یک امر فطری است و بر اثر یک رسم اکتسابی به وجود نیامده، ما هم قبول داریم، ولی نمی توان پذیرفت دین موجد حجاب نبوده است؛ زیرا اولاً دوران پیش از مذاهب، پیش فرض باطلی است. چون بنا بر آموزه های دینی، اولین انسان خود پیامبر و دارای مذهب بوده است، ثانیاً اگر حجاب را جزئی از تعلیمات مذهب بدانیم، به فطری بودن آن نقصی وارد نکرده ایم، زیرا تعالیم دین با فطرت انسان هماهنگی کامل دارد، چنانچه آیه 30 سوره روم بدان اشاره دارد.
[2]ـ به نقل از دایرة المعارف القرن العشرین، 1923.
[3]ـ ویل دورانت، تاریخ تمدن، ص 520.
[4]ـ همان، ص 336.
[5]ـ همان، ص 340.
[6]ـ همان.
[7]ـ همان، ص 434.
[8]ـ به نقل از دایره المعارف القرن العشرین، 1923.
[9]ـ تفسیر اثنی عشری، ج 10، ص 490.
[10]ـ ضیاءپور، پوشاک باستانی ایرانیان، ص 51.
[11]ـ همان، ص54.
[12]ـ همان، ص 56.
[13]ـ جلیل ضیاء پور، پوشاک زنان ایرانی، ص 194.
[14]ـ همان، ص 197.
[15]ـ همان، ص 114.
[16]ـ علی سامی، تمدن ساسانی، ج1، ص 186.
[17]ـ السیرة الحلبیه، ج 2، ص 234.
[18]ـ سفر پیدایش، باب 24، آیه 64 و65.
[19]ـ ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 4، ص 461.
[20]ـ باب11، آیه 3تا14.
[21]ـ باب دوم، آیه 9تا 11.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد 92/3/18:: 5:53 صبح     |     () نظر
یکم بخندیم

دختر داییم 4 سالشه اومده میگه :

 

باست نقاشی تشیدم !
من : عزیزم بده ببینم !
دختر داییم : منو دوس دالی ؟؟
من : معلومه جیگر !
دختر داییم : خیل خوب ! این تویی،اینام منم ... اینم بچه هامونن !

بچه هم بچه های قدیم !!

 


پسر داییم هنوز پوشک پاشه
تازه حرف زدن یاد گرفته.
بهش میگم ای جانم پوشک داری خوشمل پسر؟
.
.
..
میگه پ نه پ دستشویی فرنگی پام کردم،اگه کار داری بهت قرض بدم..
تا غروبش نگاش نکردم.میترسیدم بهم تیکه بندازه.:|

 

 


انقدر بدم میاد یکی موقع درس خوندن بیدارم کنه
یکی از اولین حیرت‌های فلسفیم وقتی بود که
فهمیدم علت این که میگن “بادمجون بم آفت نداره” اینه که بم اصن بادمجون نداره

مهم نیست چـــقدر بالایی
مهـــم اینه که اون بالا “لاشـــخوری” یا “عقــــــــاب” … !

دخترا بهترین گل دنیا هستند
اما نه …
صبر کنید !
پرچم کمک داور با?ست …
بعله افسایده

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد 92/3/16:: 12:44 صبح     |     () نظر
بخونین نظر بدین!!!!!!

 

تایید یا رد؟؟؟؟؟؟

 

تحلیل کوتاه قسمت یک از بیان دیگر محققین : 


در تفکر غربی در حقیقت تفکر ماسونی یا صهیونی، 4 شیطان (شیطان موعود) به نام لوسیفر، دمون، دویل و سیطن(شیطان) وجود دارد که این چهار شیطان در حقیقت در تلاش برای بپایی حکومت مسیح ( مسیح دروغین / دجّال) اند . در قسمت یک نارنیا، با آمدن لوسی (لوسیفر) یخ ها کم کم ذوب میشود که نشان از تحول در دنیا و آزادی از شر سرزمین تلسم شده است . و همین فرد بقیه برادران و خواهرش را با این سرزمین آشنا میکند (این نکته در قسمت سوم از زبان اصلان یادآوری میشود) .

معنی کلمه لوسیفر به معنای نوردهنده است. که به خدای ری یا خورشید هم اطلاق میشود. در حقیقت این چهار شیطان اطلاق به یک فرد دارد فردی که از آغاز خلقت انسان بر روی زمین بوده که همان ابلیس است . جالب این جاست طی اطلاعی که داریم نارنیا فیلمی است که همه ی دانش آموزان آمریکایی باید حتما این فیلم را ببینند .این فیلم در مدارس آمریکا برای دانش آموزان به نمایش گذاشته میشود. 

تحلیلی که در مورد کشته شدن و زنده شدن اصلان میشود این است که این ماجرا تلمیح کاملی با ماجرای کشته شدن مسیح و بازگشت وی به عقیده مسیحی ها است

و همه این تحلیل ها دست به دست هم میدهند و ما را به ماجرای ضد مسیح یا دجال سوق میدهد . در تفکرات آرمگدونی صهیون ها آمده است که مسیح (دجال) باز نمیگردد مگر این که : 

1- یهود به سرزمین مقدس (فلسطین) باز گردد 

2 - حکومت یهودی در سرزمین مقدس برپاشود 

3 - بشارت دادن لاهوت انجیلی به تمام ملل

4 - وقوع جنگ آرمگدون 

و ... 

در 3 گانه نارنیا تقریبا تمام این شرط ها تحقق میابد . جالب این جاست که منظور از ظهور مسیح در تفکرات صهیون ها، منظور عیسی (علیه السلام) نیست شاید آنان به خاطر جذب مسیحیان این طور القا میکنند اما منظور از مسیح در تفکرت صهیون، فردی است یهودی که هنگامی که خروج میکند حتی به مسیحیان اعتنایی نمیکند . خدای این فرد تمام ملل را به جز یهود میکشد و ملت یهود با شادی در زمین زندگی خواهد کرد . 

در قسمت دوم نارنیا، جنگ میان ارتش پلیدی ها و مردمان سرزمین نارنیا است که شاید به جنگ های کوتاه ملت یهود با دیگر ملل تلمیح داشته باشد.

و اما قسمت سوم که چند هفته ی پیش در آمریکا بر روی پرده ی سینما رفت ؛ این قسمت ظاهرا آخرین تفکرات صهیون ها را دنبال میکند یعنی وقوع جنگ آرمگدون و باز گشت یهود به سرزمین خود

ابتدای داستان اصلی، با ورود دو کاراکتر ادمون و لوسی و یک کاراکتر جدید به نام "یوستیس"، از طریق یک تابلو نقاشی به اقیانوس آغاز میشود و آنان سوار بر کشتی متعلق به پادشاهان نارنیا میشوند . این قسمت در حقیقت به معنی آغاز سفری بزرگ است .
[تصویر: nagh.narnia.00002-vavp.jpg]

در ادامه آنان به سرزمین متعلق به نارنیا وارد میشوند که به دست عده ای ظالم افتاده است . در این میان چند تن از سرنشینان کشتی که وارد سرزمین شده اند دستگیر میشوند . و عده ای هم از اهل شهر سوار بر قایقی می شوند و به وسط آب فرستاده میشوند در این میان اتفاق جالبی رخ میدهد . از درون آب یا از دور دست ها یک توده مه یا دود سنگین به رنگ سبز ، به سمت قایق می آید و در یک لحظه قایق ناپدید میشود . در ادامه داستان متوجه میشویم که این مه در حقیقت نیروهای شیطانی اند که انسان ها را به عنوان قربانی میپذیرند و با خود میبرند . 

اما نکته اینجاست که چرا باید آن مه به رنگ سبز باشد ؟ آیا رنگ سبز بر اساس دکترین (ایده استراتژیک) جناب فرانسیس فوکویاما (francis fukuyama) (فوکویاما، یکی از افراد شاخص در اتاق های فکری آمریکاست ) رنگ منجی در شیعه نیست ؟ آیا این رنگ به سپاه اسلام اشاره ندارد که در این فیلم القا میشود که باید این نیرو نابود شود ؟ دقیقا همان چیزی که در اندیشه صهیون آمده که مسیح باز نمیگردد مگر این که جنگ آرمگدون آغاز شود و در جنگ آرمگدون، دشمن اصلی مسلمانان اند . در ادامه این فرض رابیشتر بررسی خواهیم کرد .

در دقیقه 9 تصویری بسیار شبیه نماد هم*ج*نس بازی بر روی شیشه های ورودی اتاقکی در کشتی تنها لحظه ای دیده میشود که بسیار جای تامل دارد .
[تصویر: nagh.narnia.00004-vavp.jpg]

همان طور که گفته شد این 3 گانه برای سنین پایین است و یکی از پروژه های صهیون به فساد کشاندن جوانان و کودکان است .

آنان این فرض را در پروتکل های خودشان نیز گفته اند. در آینده مطلب در این وبلاگ درج خواهد شد که نشان داده است که صهیون ها در حال به فساد کشاندن کودکان و آشنایی آنان با مسائل جنسی اند . اگر مطلع باشید این مسائل در غرب فقط از سنین 18 سال به بالا برای افراد مجاز به حساب می آید. و کوچک ترین مسائل غیر اخلاقی در کارتون ها و فیلم های متعلق به کودکان، با واکنش شدید والدین نسبت به شرکت عمل کننده، روبه رو خواهد شد . بنابر این عادی کردن این نماد ها و این مسائل برای کودکان که والدین آینده اند؛ پروژه ای خطرناک برای نسل آینده خواهد بود. 

و در ادامه در دقیقه 9 تصویر به سمت نماد شیر و اسب ( از نماد های سلطنتی بریتانیا) کشیده میشود.این نماد در حقیقت بر پایه ی تفسیر ضد مسیح ایجاد شده است . به طوری که در انجیل، دشمن مسیحیت را شیری غران معرفی میکند که به شکلی خاص ایستاده و در حقیقت مسیحیان نمادی را استفاده میکنند که علیه دین آن هاست. و این نماد هم به وسیله ی یهودیان منحرف ایجاد شده است . و در اصل این نماد، نماد ضد مسیح یا دجّال است . 

در ادامه آنان به سرزمین یک جادوگر وارد میشوند و او راه نابودی مه سبز را قرار دادن 7 شمشیر بر روی میز اصلان در یک جزیره میداند . و میگوید که برای رسیدن به میز اصلان باید ستاره آبی را دنبال کنند . 

چرا آبی ؟ یکی از 13 راز ماسونی جن آبی (Blue Jinn) است که در حقیقت آنان معتقد اند که هنگام احضار جن، آنان به رنگ آبی اند . اما در این جا فقط به جن آبی اشاره ندارد بلکه در حقیقت اشاره کاملی به خود ابلیس دارد که راهنمای مسیر آنان است . جادوگر تبیین میکند که شیطان (مه سبز) همه شما را فریب میدهد و با نفس وسوسه گرتان مشغولتان میکند؛ تا شما را شکست دهد. خیلی جالب است که این عمل دقیقا همان کاری است که شیطان میکند اما در اینجا به مه سبز نسبت داده میشود. 

همان طور که گفته شد آنان باید 7 شمشیر را بر روی یک میز قرار دهند تا قدرت شمیر ها نیروی سبز را نابود کند . اما چرا هفت ؟ آیا این عدد تقارن کاملی با تعداد طبقات آسمان ندارد ؟ و جالب تر این جاست که در اواخر فیلم که هفت شمشیر بر روی میز قرار گیرد ؛ نیرویی آبی از شمشیر ها به سمت آسمان می رود و جادو یا همان مه سبز را نابود میکند. 
و اما در ادامه قبل از نابودی مه سبز وی همه ی افراد درون کشتی را فریب میدهد و البته آنان از همه این وسوسه ها سربلند بیرون می آیند!! در این داستان یک موش هم که البته در قسمت دوم هم بود نقش بسزایی را ایفا میکند . وی موجودی بسیار شجاع است که برای رسیدن به سرزمین اصلان تلاش میکند. سرزمین اصلان سرزمینی در مشرق است که در این فیلم به آن انتهای دنیا هم میگویند .سرزمین اصلان به اصطلاح فیلم، همان سرزمین بهشت است که هر کسی که به آن وارد شود دیگر نمیتواند باز گردد .به همین خاطر این موش تلاش میکند به آن سرزمین برسد .

در ادامه آنان به میز اصلان میرسند. در حقیقت ستاره آبی آنان را به آنجا میکشاند . وی از آسمان (آسمان ها) به زمین میآید و با کاسپین (یکی از فرمانروایان نارنیا) و ادمون صحبت میکند . و دستور العمل را دوباره به آنان گوشزد میکند. وی مانند یک زن که به رنگ آبی نورانی است؛ نمایانگر میشود که باعث مسحور شدن ادمون و کاسپین میشود .بعد از دستور العمل آنان رهسپار میشوند و نیروی سبز را شکست میدهند. بعد از شکست نیروی سبز آنان با کمال حیرت به دور دست ها نگاه میکنند و سرزمین اصلان را که اطراف آن با نیلوفرهای آبی احاطه شده را نظاره میکنند.اما چرا نیلوفرآبی ؟ " نیلوفر آبی در هندو، بودیسم و ادیان مصری مقدس شناخته شده است. نیلوفر آبی (لوتوس) نوعی زنبق آبی است که با رشد در آب های گل آلود،‌ شکوفه می دهد و به همین دلیل مظهر خلوص، پاکدامنی و همچنین رستاخیز شناخته می شود.در اسطوره شناسی مصری، نیلوفر آبی با خورشید مرتبط است چرا که در روز شکوفه می زند و در شب بسته می شود. همچنین این باور وجود دارد که نیلوفر آبی به خورشید حیات داده است. " در حقیقت این نماد هم نشانه ی سرزمین موعود است همان سرزمینی که در جهان شرارت قرار دارد و نماد سلامت و امنیت است .بعد از این که به سرزمین اصلان رسیدند؛ شگفتی های جالبی را نظاره میکند . مثلا اطراف سرزمین اصلان را امواج فرا گرفته اند که ما را یاد رد کردن موسی (علیه السلام) از بین رود نیل می اندازد. در این میان بالاخره اصلان ظاهر میشود و با آنان سخن میگوید و به آنان خوش آمد میگوید که تا دروازه های سرزمین او آمده اند. اصلان گوشزد میکند که اگر از میان این امواج به آن طرف بروید دیگر باز نخواهید گشت . در این میان کاسپین برای دیدن پدر از دست رفته اش وسوسه میشود که به این سرزمین قدم گذارد اما این کار را نمیکند اما کاراکتر موش تصمیم میگیرد که وارد سرزمین اصلان شود. 

بسیار جالب است که هیچ کس حاضر به رفتن به سرزمین اصلان که در شرق قرار دارد نمیشد مگر کاراکتر موش . اما چرا موش ؟ آن هم موشی که به سرزمین مشرق میرود . در اروپای قدیم، یهودیان به خاطر برخی اعمال، مانند دزدیدن کودکان و قربانی کردن آنان و برخی سنت های عجیب ، در بین ملل مسیحی بسیار منفور بودند . به همین دلیل اروپاییان به 3 دلیل به آنان موش میگفتند: 

1- به خاطر این که نام پیامبر آنان که به زبان انگلیسی موسس (Moses) است؛ که بسیار شبیه به کلمه موش (Mouse) است.

2- به این خاطر این که یهودیان مانند موش ها به سرعت تولید مثل میکنند و مثلا جمعیت آنان بعد مدتی از یک به 10 و از 10 به 100 میرسد . 

به عنوان مثال در گزارشی که چندی پیش از سوی یکی از سازمان های بین المللی منتشر شده بود؛ رژیم اسرائیل بدترین کشور از جهت کنترل جمعیت شناخته شده بود. چرا که آنان معتقد اند که برای جنگ آرمگدون باید نیرو به اندازه کافی داشته باشند و بسیار جالب بود که بهترین کشور از لحاظ کنترل جمعیت ایران بود که این به آن معناست که جمعیت شیعه رشدش کم تر از جمعیت صهیون هاست که این عمل غفلت مسئولان مارا در این زمینه میرساند . در هنگام انتشار این خبر از آن مرجع بین المللی تقدیر های زیادی از ایران شده بود! هیچ وقت این جمله ی امام خمینی (ره) را فراموش نکنیم که اگر زمانی آمریکاو غرب از ما تجلیل و تعریف کرد باید بدانیم که راه را اشتباه رفته ایم
3- اما سومین دلیل این بود که یهودیان مانند موش ها فعالیت زیر زمینی فوق العاده ای داشتند و البته دارند . به طوری که در آن زمان با فعالیت های مستمر زیر زمینی، توانستند سراسر اروپا را به تصرف نامرئی خود درآورند و کم کم منابع و سرمایه های جهان را از آن خود کنند. 
و البته یهودیان برای این که تمسخر اروپاییان را تلافی کنند؛ کاراکتر موش را به عنوان نماد خودشان قرار دادند. به طوری که در چند دهه ی گذشته موش از یک موجود چندش آور و کثیف و زشت به یک موجود دوست داشتنی تبدیل شد نمونه های شاخص آن میکی موس ، تام و جری ، اخیرا موش آشپز و. از اشاعه این نماد در ایران شاهد ساخت مجموعه مدرسه موش ها هستیم که باز هم از موش ها به عنوان موجوداتی دوست داشتنی یاد میشود .

بدین سبب در آخر مجموعه نارنبا، کاراکتر موش باید به سرزمین شرق که همان سرزمین موعود (فلسطین) است بازگردد .تا اهداف صهیون ها کامل شود.

با این تحلیل ها میتوان کشتی این داستان را نماد آمریکا دانست چرا که به واسطه ی یک گروه دریانورد آمریکایی (به سرپرستی کریستف کلمب) بود که امریکا کشف شد و نام اولین محلی که پیدا کردند را پایتخت داوود (سرزمین موعود) نام نهادند و نام آن شهر الان واشنگتن دی سی است به معنای دیوید کپیتان یا پایتخت داوود است . البته امروزه این عبارت در جاهای رسمی منتشر نشده است و مخفف آن را عبارت دیگری میدانند . 

بادبان این کشتی را میتوان نماد انگلیس دانست چرا که دقیقا آرم سلطنتی بریتانیا در آن نقش بسته و حالا این دوعامل چه مسئولیتی دارند ؟ مسئولیت آنان این است که اولا اسلام (مه سبز) را به واسطه ی شیاطین موعود خود نابود سازند و درثانی بعد از نابودی اسلام، یهود را به سرزمین موعودش برسانند .نکته جالب دیگر این فیلم اینجاست که در عکس کاور قسمت سوم این فیلم، اصلان در حال لبخند زدن است . (همان طور که گفته شد اصلان نماد مسیح دروغین است) شاید به این دلیل که توانسته است بعد از این همه جنگ به هدف خود برسد .

 

http://physiotherapy91-kmu.blogfa.com/post/70

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط محمد 92/3/16:: 12:42 صبح     |     () نظر
<      1   2   3   4      >