کلمات کلیدی:
مسأله 1957 ـ اگر کسى موقع غروب شب عید فطر دیوانه باشد ، در صورتى که دیوانگى او تا ظهر روز عید فطر باقى باشد ، زکات فطره بر او واجب نیست ، و إلاّ ـ بنابر احتیاط واجب ـ لازم است فطره را بدهد .
مسأله 1958 ـ اگر پیش از غروب بچّه بالغ شود ، یا دیوانه عاقل گردد ، یا فقیر غنى شود ، در صورتى که شرایط واجب شدن فطره را دارا باشد ، باید زکات فطره را بدهد .
مسأله 1959 ـ اگر در موقع غروب شب عید فطر ، شرایط وجوب زکات فطره نباشد ولى پیش از ظهر روز عید آن شرایط پیدا شود ، احتیاط واجب آن است که زکات فطره را بدهد .
مسأله 1960 ـ کافرى که بعد از غروب شب عید فطر مسلمان شده ، فطره بر او واجب نیست . ولى مسلمانى که شیعه نبوده ، اگر بعد از دیدن ماه شیعه شود ، باید زکات فطره را بدهد .
مسأله 1961 ـ کسى که فقط به اندازه یک صاع گندم و مانند آن را دارد ، مستحب است زکات فطره رابدهد ، و چنانچه عیالى داشته باشد و بخواهد فطره آنها را هم بدهد مىتواند به قصد فطره ، آن یک صاع را به یکى از عیالش بدهد ، و او هم به همین قصد به دیگرى بدهد ، و همچنین تا به نفر آخر برسد ، و بهتر است نفر آخر چیزى را که مىگیرد به کسى بدهد که از خودشان نباشد ، و اگر یکى از آنها صغیر یا دیوانه باشد ، ولىّ او به جاى او مىگیرد ، و احتیاط مستحب آن است که به قصد او نگیرد ، بلکه براى خودش بگیرد .
مسأله 1962 ـ اگر بعد از غروب شب عید فطر بچّه دار شود ، واجب نیست فطره او را بدهد ، ولى اگر پیش از غروب بچهدار شود ، یا ازدواج کند اگر نان خور او شمرده شوند باید فطره آنها را بدهد ، و اگر نان خور دیگرى باشند بر او واجب نیست ، و اگر نان خور کسى نباشند فطره زن بر خودش واجب است ، و بر بچه چیزى نیست .
مسأله 1963 ـ اگر انسان نان خور کسى باشد و پیش از غروب نان خور کس دیگر شود ، فطره او بر کسى که نان خور او شده واجب است ، مثلاً اگر دختر پیش از غروب به خانه شوهر رود ، باید شوهرش فطره او را بدهد .
مسأله 1964 ـ کسى که دیگرى باید فطره او را بدهد ، واجب نیست فطره خود را بدهد ، ولى اگر او فطره را ندهد یا نتواند بدهد ، بر خود انسان ـ بنابر احتیاط ـ واجب مىشود ، چنانچه داراى شرایط گذشته در مسأله (1952) باشد فطره خویش را بدهد .
مسأله 1965 ـ اگر کسى که فطره او بر دیگرى واجب است خودش فطره را بدهد ، از کسى که فطره بر او واجب شده ساقط نمىشود .
مسأله 1966 ـ کسى که سید نیست ، نمىتواند به سید فطره بدهد ، حتى اگر سیدى نان خور او باشد ، نمىتواند فطره او را به سید دیگرى بدهد .
مسأله 1967 ـ فطره طفلى که از مادر یا دایه شیر مىخورد ، بر کسى است که مخارج مادر یا دایه را مىدهد ، ولى اگر مادر یا دایه مخارج خود را از مال طفل بر مىدارد ، فطره طفل بر کسى واجب نیست .
مسأله 1968 ـ انسان اگر چه مخارج عیالش را از مال حرام بدهد ، باید فطره آنان را از مال حلال بدهد .
مسأله 1969 ـ اگر انسان کسى را که اجیر مىنماید مانند بنّا ، و نجّار ، و خادم ، مخارج او را بدهد بطورى که نان خور او محسوب شود ، باید فطره او را هم بدهد ، ولى چنانچه فقط مزد کارش را بدهد ، واجب نیست فطره او را بدهد .
مسأله 1970 ـ اگر پیش از غروب شب عید فطر بمیرد ، واجب نیست فطره او و عیالش را از مال او بدهند ، ولى اگر بعد از غروب بمیرد ، مشهور فرمودهاند باید فطره او و عیالش را از مال او بدهند ، ولى این حکم خالى از اشکال نیست ، و مقتضاى احتیاط ترک نشود .
منبع : سایت آیت الله سیستانی
کلمات کلیدی:
حضرت هادی (علیه السلام) پس از شهادت پدر به سال 220 ه.ق منصب امامت را بر عهده گرفت و در آن روزگار، هشت ساله بود.
مدّت امامت ایشان 33 سال طول کشید. 13 سال در مدینه و 20 سال در سامراء.
خلفای زمان امام هادی[ویرایش]
در زمان امامت امام هادی، شش خلیفه عباسی بر مسند قدرت نشستند:
1. معتصم؛
2. واثق؛
3. متوکل؛
4. مُنتصَر؛
5. مستعین؛
6. مُعتَزّ. [9]
خصوصیات دوران امام هادی[ویرایش]
روزگار امام دهم (علیه السلام) از حساسترین دوران حیات شیعه است. ویژگی این دوران، ستم جانکاه و استبداد کامل دستگاه خلافت است.
متوکل از خودکامهترین خلفای عباسی، در این روزگار حکومت میکرد و دشمنی و کینه ویژهای با خاندان پیامبر (صلی الله علیه وآله) داشت.
در عهد او شیعیان به سختی میزیستند و بیحرمتیها و ستمهای فراوانی بدانان روا میشد. متوکل آشکارا به ساحت مقدّس علی بن ابی طالب (علیه السلام) اهانت کرد و حرم شریف حضرت حسین بن علی (علیه السلام) را ویران ساخت و امام هادی (علیه السلام) را به سختی زیر نظر داشت و به هر بهانهای ایشان را احضار میکرد و آزار میداد.
او مردم مدینه و مکه را از معاشرت با علویان منع کرد. اگر کسی کمکی به شیعیان میرسانید، به سختی عقوبت میشد.
وضعیت مالی شیعیان بسیار بغرنج بود به گونهای که گفتهاند زنان علوی برای نماز گزاردن به حد کفاف چادر نداشتند و گاه یک چادر را میان خود میگرداندند و به نوبت نماز میگزاردند. [10]
هر چند امام هادی (علیه السلام) در این ایام به گونه پیوسته در زندان نبود، حکومت به سختی از ایشان مراقبت میکرد و رفتار آن حضرت را به صورتی دقیق زیر نظر داشت. مأموران حکومتی بارها به ناگاه خانه امام (علیه السلام) را میجستند تا شاید بهانهای برای آزار ایشان بیابند.
حکومت عباسی از این گذر میخواست بر شخصیت امام (علیه السلام) آسیب زَنَد و ایشان را از چشم مردم بیندازد و با آزار یاران و شیعیان امام (علیه السلام) مکتب تشیع را از پیشرفت باز دارد.
منبع : www.wikifeqh.ir
کلمات کلیدی:
به توفیق خداوند و عنایت امام زمان عج الله هر بار بخش کوتاهی از زندگی ائمه معصومین خدمتتان ارائه می گردد.
نام آن امام همام، علی است به سال 212 ه.ق در نزدیکی مدینه تولّد یافت و در 41 سالگی به شهادت رسید.
پدر ارجمندش، امام محمد تقی (علیه السلام)، نهمین امام شیعیان است و مادرش سمانه است.
مشهورترین لقبهای مبارکش، هادی و نقی و کنیهاش ابوالحسن ثالث است. [1] [2]
اخلاقیات امام هادی[ویرایش]
امام دهم (علیه السلام) به پاکی زندگی و بندگی خدا شهره بود.
بیشترین ساعات شب و روز را به عبادت و طاعت میگذرانید و از فضیلتها و ویژگیهای او، علم و حلم و کرم و هیبت و عظمت بود. [3] [4]
امام هادی (علیه السلام) پیروان خویش را از حسادت و بدزبانی و همنشینی با گمراهان بر حذر میداشت. میفرمود: «دنیا به سان بازاری است که برخی در آن -برای آخرت خویش- سود میبرند و برخی زیان میکنند.» [5]
او با زهد و پارسایی کامل در دنیا میزیست و به جذبهها و لذّتهای مادّی میل نمیکرد.
فضیلتهای امام دهم (علیه السلام) موجب گشت تا شیعیان شیفته او شوند و از آن سو نیز، دشمنان به مدح و ستایشاش دهان بگشایند. [6]
اثبات امامت امام هادی[ویرایش]
درباره امامت آن حضرت، اخبار و احادیث فراوانی نقل است.
[پیامبر]] اسلام (صلی الله علیه وآله) در روایتی، دهمین وصی خویش را علی بن محمد (علیه السلام) خوانده است. [7]
نیز امام نهم (علیه السلام) به صراحت از امامت او سخن گفته است و همچنین در وصیت، پیش از شهادت، آشکار و صریح آن حضرت را جانشین خود خوانده است.
چون امام جواد (علیه السلام) خواست وصیت کند، امام هادی (علیه السلام) کودک بود. از این رو، عبداللَّه بن مساور از سوی امام جواد (علیه السلام) مأمور شد برخی امور اجرائی شیعیان را بر عهده گیرد تا هنگامی که ایشان به بلوغ رسد. برخی کسان مانند احمد بن ابوخالد و حسن بن محمد- مشهور به جوّانی- و نصیر خادم بر این وصیت گواه بودند. [8]
افزون بر آنکه نصوص معتبر بر امامت امام هادی (علیه السلام) شهادت میدهند، برجستگی و ویژگیهای شخصی آن حضرت نیز دلیلی روشن بر این حقیقت است.
آن امام همام (علیه السلام) در علم و عمل، از همه مردمان روزگار خویش برتر بود و هیچ خطا و گناه و نسیانی از او ندیدند و دعایش با استجابت قرین بود و معجزهها و کرامتها به ظهور رسانید.
1. | ↑ مصنّفات الشیخ المفید، ج11، ص297. |
2. | ↑ مناقب آل ابی طالب، ج3، ص523. |
3. | ↑ الاصول من الکافی، ج1، ص499. |
4. | ↑ اعیان الشّیعه، ج2، ص37. |
5. | ↑ بحارالانوار، ج75، ص366. |
6. | ↑ بحارالانوار، ج50، ص211-212. |
7. | ↑ اعلام الوری، ص377. |
8. | ↑ کافی، ج1، ص325. |
9. | ↑ مناقب آل ابی طالب، ج3، ص505. |
10. | ↑ مقاتل الطّالبیین، ص599. |
11. | ↑ پیشوایان ما، ص261. |
12. | ↑ امام هادی و نهضت علویان. |
13. | ↑ اثبات الوصیه، ص205 و 206. |
14. | ↑ الانوار البهیه، ص270. |
کلمات کلیدی: